«بندگان مرا بشارت ده، آنان كه سخن را با دقّت مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند»(زمر/17و18)
مقدمه
به زعم اینجانب، امروزه اصل وجود جنگ نرم به عنوان بخشی از برنامه های راهبردی هر تمدنی که به دنبال چیرگی بر سایر فرهنگها است انکار ناپذیر است. مارک بالمر، یکی از استراتژیستهای معروف آمریکایی میگوید: «ایران به قدرتی کم نظیر تبدیل شده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد، بلکه تنها راه سرنگونسازی نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسمهای جنگ نرم و استفاده از تکنیکهای عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از: دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است»(حسینی، معرفی نرم افزار جنگ نرم، ره آورد نور، ش39، ص36).
تعریف شبکه اجتماعی مجازی
شبکه اجتماعی مجازی، معمولاً به معنای شبکه الکترونیکی ارتباطات متقابل است که محدودهاش را خود تعریف میکند و پیرامون علاقه یا هدف مشترکی تشکیل شده است، گرچه در برخی مواقع، ایجاد راتباط فی نفسه به هدف تبدیل می شود(افراسیابی، محمدصادق(1393)، مطالعات شبکههای اجتماعی و سبک زندگی جوانان، ص25، انتشارات سیمای شرق، تهران).
نخستین بار مفهومی با عنوان شبکههای اجتماعی اینترنتی با قالب امروزی در سال 1960 در دانشگاه ایلی نویز در ایالت متحده امریکا مطرح شد. پس از آن در 1997 نخستین سایت شبکه اجتماعی اینترنتی به آدرس SixDegrees.com راهاندازی شد. این سایت به کاربرانش اجازه ایجاد پروفایل داد تا آنها بتوانند لیستی از دوستانشان ایجاد کنند. البته این سایت موفقیتی به دست نیاورد و بعد از سه سال متوقف شد.
بعد از آن، انفجار تجارت در وب سایتهای اجتماعی در سال 2002 باعث به وجود آمدن شبکههای اجتماعی فرنداستر (Friendster)، اورکات (Orkut) و لینکداین (LinkedIn ) شد و موجب شکوفایی قارچ گونه وب سایتهای شبکههای اجتماعی در اینترنت گردید.
در سال 2004، سایت های شبکه اجتماعی فرنداستر با 7 میلیون کاربر و مای اسپیس با 2 میلیون کاربر صاحب بیشترین کاربران در این حوزه بودند. در همین سال سایت شبکه اجتماعی فیس بوک توسط مارک زوکربرگ در خوابگاه دانشگاه هارواد راه اندازی شد. سال 2006، دسترسی عمومی مردم به فیس بوک آزاد شد. زیرا در دو سال قبل، این سایت تنها به صورت پایلوت در دانشگاه هارواد استفاده میشد، همچنین توییتر نیز در این سال پا به عرصه وب سایت های اجتماعی گذاشت.(مطالعات شبکه های اجتماعی و سبک زندگی جوانان، ص29،انتشارات سیمای شرق، چاپ دوم، بهار 1393محمد صادق افراسیابی، تهران)
تأملی در ماهیت شبکه های اجتماعی
آیا واقعا شبکه های اجتماعی می توانند نیازهای ذاتی ما را تامین نمایند؟ مثلا آیا حضور در شبکه اجتماعی گوگل پلاس و یا واتس اپ، می تواند پاسخگوی نیاز ذاتی ما یعنی اجتماعی بودنمان باشد. برای اینکه جهت پاسخگویی به این سؤال پیش فرضهای غلط خود را کنار بگذاریم مثالی را بیان میکنم. آیا والدین سالخوره ما که مثلاً تنها در شهری دیگر زنگی میکنند، میتوانند با استفاده از فنآوری تماس تصویری دیگر به حضور فرزندان خود در کنارشان احساس نیاز نکنند و بگویند: نیازی به دیدار فیزیکی آنها نداریم و هم اینکه از طریق تماس تصویری آنها را دیدیم کفایت میکند. آیا تکنولوژی میتواند پاسخگوی این نیاز یک مادر باشد که فرزند خود را در آغوش پر مهر و محبت خود بگیرد. اصلاً ارتباط تصویری میتواند جای خالی پدر را برایمان پر کند به این معنا که به شکل فیزیکی نیاز آنچنانی نیست که در کنارشان باشیم و هر روز از طریق برنامههای ارتباطی آنان را مشاهده میکنیم؟
با یک نرم افزار میتوان از راه دور حرم امام حسین(ع) را به صورت مستقیم و توسط اینترنت مشاهده کرد و حتی زیارت نمود. آیا این مشاهده برای ما همان حال و هوایی را ایجاد میکند که در حرم امام حسین(علیهالسلام) حضور داشته باشیم؟ آیا حضور در یک کلاس درس و یا سخنرانی و یا یک همایش میتواند توسط دیدن تصاویر آن برنامهها جایگزین شود؟
چگونه تکنولوژی میتواند با استفاده از شبکههای اجتماعی، نیاز ما به حضور در اجتماع حقیقی را تأمین کند، حال آنکه این پاسخگویی یک نوع ارضای کاذب نیاز ذاتی ما است. همانگونه که تماس تصویری نمیتواند جایگزین آغوش پر مهر پدر و مادر برای فرزندان باشد، شبکههای اجتماعی هم نمیتوانند این نیاز را پاسخی حقیقی بدهند. آن حس ارضای نیاز اجتماعی توسط اجتماعی بسیار شبیه حس شادمانی و خوشحالی بعد از مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی است که همگان میدانند این شادی و خوشحالی موقتی و کاذب است و نه پایدار و حقیقی.
آیا حضور میلیونی در یک زمان معین، در شبکههای اجتماعی میتواند جایگزین حضور میلیونی ایرانیان در روز 22 بهمن به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی شود؟ هرگز نمیتواند. زیرا نام گذاری از اساس اشتباه بوده است. این چه اجتماعی است که هر کاربر باید به تنهایی پشت دستگاه ارتباطی خود بنشیند تا در دنیایی غیردیدنی، اجتماعی میلیونی تشکیل دهند. این شبکه اجتماعی نیست بلکه اجتماعی است از انسانهای تنها، همانند اجتماع میلیونها نفر که هر فرد در یک سلول انفرادی حبس شده است؟ در این صورت زندانهای انفرادی، شبکهی اجتماعی محسوب میشوند. آیا این را میتوان اجتماع نامید؟ و آیا کارکردهای مؤثر اجتماع حقیقی را خواهد داشت؟
ما انسان هستیم و ماشین نیستیم. نیازهای ذاتی انسان را ماشین نمیتواند پاسخ دهد. این نیاز باید به همان شکل سابق خود پاسخ داده شود، و الا دچار انحرافاتی میشویم، مثل انحرافات جنسی، خودارضایی، زنا، همجنسگرایی، که همهی اینها، به نحوی پاسخ به میل جنسی هستند، اما همگان میدانند در واقع آن نیاز درونی به صورت حقیقی ارضاء نشد و حتی یک انحراف بود که مشکلات متعددی را به وجود میآورد. در مورد شبکه های اجتماعی اتفاقاً تحقیقات همین را نشان میدهد.
البته ما نمیخواهیم شبکههای اجتماعی را به کلی نفی کنیم، بلکه منظورمان آن است که مخاطب گرامی نسبت به پیش فرضهای سابق خود اندکی تأمل نماید.
اهداف جنگ نرم
«جنگ نرم» در برابر «جنگ سرد(Hard War)» در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانهای است که «جامعه هدف» یا گروه هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وا میدارد. و یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب، جنگ نرم، یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردم(4/9/1388). در این عرصه بر خلاف جنگ سخت که جسم مردان مورد هدف قرار میگیرد، باورها و نظام فرهنگی جامعه نشانه گرفته میشود. اهداف غرب در جنگ نرم، مجاز شمردن خیانت زن به شوهر و عادی سازی روابط با جنس مخالف، عادی سازی روابط نامشروع دختر و پسر قبل از ازدواج، زشتی زدایی از حاملگی بدون روابط قانونی و ازدواج، اهانت به والدین و بی توجهی به آنها، آلودگی به مشروبات الکلی، تمایل به مد و مصرفگرایی... که نشان میدهد شبکههای ماهوارهای بطور هدفمند عفت و غیرت و روابط سالم خانوادگی را نشانه گرفته است(ر.ک: عباسی ولدی، 1392، بشقابهای سفره پشت باممان).
برنامههای هدفمند جنگ نرم، برای تغییر در نظام باورها، رفتارها، گرایشات و تمایلات مخاطبان، با هدف تغییر سبک زندگی طراحی شده که نشان از اغراض پنهان و آشکار این تهاجم است. همچنین، اهداف اقتصادی سرمایهداری غرب نیز، ایجاب میکند که جهت گسترش بازار فروش کالاهای تجاری و بهرهمندی از منابع طبیعی و انسانی سایر کشورها، با استفاده از فناوریهای رسانهای، با چاشنی جاذبههای سکس و خشونت، فرهنگ و سبک زندگی مورد نظر خود را بر جهان، حاکم کنند. به ویژه با استفاده از ترویج علوم انسانی(غربی)، در مراکز آموزشی، که مبنایش مادیگری و عدم مسؤولیت انسان در قبال خداوند متعال، و نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است، در صدد تغییر نگرش دانشجویان و اساتید هستند.
چند سؤال از محضر مخاطب
چند وقتی است که به سبب راهاندازی نسل سوم تلفن همراه، مباحث فراوانی، از سوی موافقان و مخالفان، در مورد شبکههای اجتماعی، اینترنت پرسرعت، بهرهگیری از فنآوریهای نوین ارتباطی و... در رسانههای گوناگون مطرح شده است؛ حال در این مورد چند سؤال تقدیم میگردد و پاسخ آنها را بر عهده خوانندهی گرامی میگذاریم:
1. چرا کشور ما در عرصههای گوناگون همچون فناوریهای نوین علمی و فعالیتهای اقتصادی مانند انرژی هستهای، نفت، اقتصاد، بانکداری، کشتیرانی...، تحریم است، اما در عرصهی استفاده از شبکههای اجتماعی و اینترنت... هیچگونه محدودیتی از طرف کشورهای غربی اعمال نمیشود؟ به این مثالها توجه کنید:
الف) شرکت گوگل ما را در فروشگاه نرمافزاری خود به نام «پلی استور» در سیستم عامل اندروید تحریم میکند، اما در شبکه اجتماعیاش بانام «گوگل پلاس» تحریم نمیکند.
ب) شرکت مایکروسافت ما را در سیستمعامل ویندوز تحریم میکند و حتی درصورتیکه ویندوز شما نسخه اصلی باشد و هزینه آن را پرداخته باشید(360 هزار تومان هزینه ویندوز 8 است)، اجازه بهروزرسانی ویندوز قانونی را نمیدهد، اما در شبکه اجتماعی خود بانام «اسکایپ» نهتنها ما را تحریم نمیکند بلکه بیش از 10 گیگ فضای رایگان برای ذخیره اطلاعات به ما هدیه میکند!
ج) قرار بود تحریمها فلجکننده باشد (ادعای مکرر مسئولین آمریکا)! سؤال ما این است که اگر پژو به ایران نمیآمد ما فلج میشدیم یا اینترنت آمریکایی قطع میشد؟ درصورتیکه اینترنت قطع میشد ما حتی نمیدانستیم که در حساب بانکی خود چقدر پولداریم! خبرگزاریها از کار میافتاد! ثبتنام حوزه و دانشگاه با چه دشواریهایی مواجه میشد! به علت ازکارافتادن خدمات دولت الکترونیک، هزینههای هنگفتی به کشور تحمیل میشد! با توجه به این اوصاف و نارضایتی عمومی بوجود آمده، چرا اینترنت را آمریکا قطع نمیکند!؟
2. چرا برخی از شبکههای اجتماعی و کانالهای ماهوارهای در حالیکه ظاهراً هیچ درآمدی از طریق تبلیغات ندارند، به طور رایگان در اختیار مردم قرار میگیرند؟ به عنوان مثال، «بیبیسی فارسی» و «شبکهی ماهوارهای من و تو»... هرگز در برنامههای خود تبلیغ پخش نمیکنند؛ و درآمدی نیز از این ناحیه ندارند، و یا اپراتور «واتس اپ»[1] تنها با قیمت 1 دلار در سال (تقریباً رایگان) در اختیار کاربران قرار میگیرد؛ چرا؟
3. چرا در حالیکه کشور ما در بسیاری از فنآوریها و تجهیزات فنی و پزشکی... تحریم است، اما در فنآوریهای ارتباطی، نهتنها تحریم نیستیم، بلکه در اوج تحریمهای غیرانسانی و فلج کننده!!(به تعبیر خودشان) به کشور ما فروخته میشود.[2]
4. چرا در تاریخ شبکههای اجتماعی و ماهوارهها، هرگز شاهد دو اتفاق زیر نبودهایم:
الف) چرا از سوی شبکههای ماهوارهای و اجتماعی، اقدام جدی بر علیه منافع کشورهای استکباری و سرمایهداری غرب انجام نمیگیرد.
ب) همچنین انقلابها و تحولات سیاسی که با حمایت شبکههای اجتماعی و ماهوارهای رخدادهاند، هیچگاه بر علیه منافع و اهداف کشورهای استکباری اقدامی نکردند، و یا هیچ فضاسازی مؤثری به نفع حرکتهای رهاییبخش مانند انقلاب بحرین در آنها شکل نمیگیرد.
ج) و یا گروهی مانند سازمان منافقین، طالبان، جبهه النّصره، داعش...، که تحت تأثیر و مدیریت رسانههای نامبرده به وجود آمدهاند و یا اکنون حمایت میشوند، هیچگاه اقدام درخور و مؤثر بر علیه منافع آمریکا و یا اسرائیل و دیگر کشورهای استکباری انجام ندادهاند؟
بهراستی اگر اینترنت، ماهواره و شبکههای اجتماعی مدیریت نمیشوند و فضایی آزاد برای تبادل اطلاعات محسوب میشوند، چرا تاریخ ارتباطات و رسانه دو اتفاق گفتهشده را در خود نمییابد؟
آیا خانوادههای غیرتمند و مسلمان ایرانی میدانند که در اینترنت فعلی و شبکههای اجتماعی چه میگذرد؟
1. میلیونها سایت ترویج فساد، فحشا، فیلم و عکس مستهجن و...؛
2. مطالب و فیلمهای ضد خدا، ضد دین، ضد تشیع و بهطورکلی ضد معنویت و...؛
3. سایتهای شبه پراکنی نسبت به عقاید اسلامی و القای تحریف اسلام و قرآن و...؛
4. هر نوع محتوای آلوده و گمراهکننده که با یک جستجو، مطالب بسیاری از آن یافت میشود؛
5. با یک فیلترشکن رایگان بهراحتی میتوان به تمام محتوای اینترنت دسترسی پیدا کرد؛
6. و نیز بر اساس اعتراف سرویسهای جاسوسی بیگانه، اینترنت فعلی بهترین راه جاسوسی از حریم شخصی، اطلاعات خصوصی و اطلاعات مهم کشور است.
واقعیت این است که ۹۵ تا ۹۸ درصد نیازهای واقعی مردم (به خلاف نیازهای کاذب مانند سکس) مربوط به سایتهای داخلی است، توسعه اینترنت بینالملل، هیچ توجیه اقتصادی، امنیتی و فرهنگی ندارد و فقط وجود سود چند هزارمیلیاردی در توسعه نسل سوم تلفن همراه است که میتواند هر مدیری را وسوسه کند. وزارت ارتباطات، معمولاً بابت صدور پروانه و مجوزها، رقمهای زیادی را دریافت میکند، مثلاً برای صدور مجوز رایتل، رقمی در حدود 300 میلیارد تومان با سازمان تأمین اجتماعی در قبال بدهی دولت تهاتر شد. وزارت ارتباطات 22 تا 26 درصد از فروش اپراتورها را به جیب میزند. هماکنون فروش سالیانه مجموع اپراتورهای تلفن همراه از 20 هزار میلیارد تومان بیشتر است، با این حساب سالانه مبلغی حدود پنج هزار میلیارد تومان از این محل عاید وزارت ارتباطات میگردد.
خانوادههای مسلمان و غیرتمند ایرانی باید بدانند که اگر کسی برای سلامت دین و ناموسمان و ایمنسازی فضای اینترنت اقدامی نکرد، خودمان بهعنوان یک وظیفهی الهی و انسانی(تحریم/6)، باید مراقب همسر و فرزندمان باشیم، تا در مرداب فساد اخلاقی و فکری آلوده نشوند، و سلامت فکری، اخلاقی و رفتاریشان تأمین گردد.
[1] . واتس آپ، در اسفند 1392 توسط یک فرد صهیونیست بانام مارک زاکربرگ (مدیرعامل فیسبوک) به قیمت 19،000،000،000 دلار خریداری شد . این برنامه . بیش از 600 میلیون کاربر دارد که حدود 450 میلیون نفر آن هر روز اقدام به برقراری ارتباط با یکدیگر میکنند.
[2] . گوشیها و تبلتهای بهروز، نسل سوم و چهارم تلفن همراه، لب تاپ و رایانه شخصی، کنسول های بازی مانند xbox و playstation و ...
به قلم سید رضا موسوی و محمد کهوند